به گزارش شهرآرانیوز؛ سریال «الگوریتم» به کارگردانی بیژن میرباقری، یکی از مهمترین عناوین نمایش تلویزیون در هفتههای اخیر بوده است؛ تجربهای که از همان ابتدا ادعا داشت میخواهد استاندارد تازهای از قصه گویی پلیسی -امنیتی را وارد آنتن کند. این مجموعه اما، به واسطه نامنسجم بودن و پراکندگی در روایتش و البته فقر بازیگر، نتوانست به سریال مهمی در رسانه ملی تبدیل شود.
سریال «الگوریتم» با فیلم نامهای از آرش قادری که توسط خود بیژن میرباقری بازنویسی شده است، تلاش میکند جهان پیچیدهای از جرم، فساد اقتصادی، شبکههای زیرزمینی و تهدیدهای سایبری را ترسیم کند.
داستان سریال حول وحوش همکاری پلیس و نهادهای امنیتی برای مقابله با شبکهای سازمان یافته از جرائم شکل گرفته است؛ شبکهای که ابتدا تمرکز آن بر شرط بندی و فساد اقتصادی است، اما به مرور ابعاد گسترده تری پیدا میکند و به پروندههای امنیتی، جرائم سایبری، اخاذی اینترنتی و حتی موضوعهای مرتبط با هوش مصنوعی کشیده میشود. این گستردگی، هم نقطه تمایز «الگوریتم» است و هم سرآغاز چالشهای آن.
«الگوریتم» شروع درخورتوجهی دارد. ریتم تند، تعلیق مناسب و ارائه سرنخهای جذاب، مخاطب را امیدوار میکند که با یک اکشن پلیسی متفاوت روبه رو شود. اما در ۱۰ قسمت نخست، همین معماهای پرشمار و سرنخهای متعدد بیش از حد پیچیده میشوند و از توان هضم مخاطب تلویزیونی فراتر میروند.
میتوان حدس زد که گروهی از بینندگان، قبل از اینکه تصویر روشنی از جهان سریال و ارتباط میان شخصیتها به دست بیاورند، خسته و سردرگم شده و قید ادامه تماشای «الگوریتم» را زدند. این همان ضعف بنیادی است که بسیاری از آثار معمایی تلویزیون ایران به دامش میافتند: سرعت زیاد در کاشت اطلاعات و کندی در برداشت و توضیح آن ها.
از حوالی قسمت دهم، اتفاق مثبتی در متن این اثر رخ میدهد. خرده پیرنگها به هم نزدیک میشوند، خطوط روایی به تدریج معنا پیدا میکنند و مخاطب بالاخره میتواند نقشه کلیِ گرفتار شدن در یک شبکه فساد اقتصادی و شرط بندی را به وضوح ببیند. هم زمان، اضافه شدن سکانسهای اکشن که بعضا جذاب و باورپذیر هم از آب درآمدهاند، انرژی تازهای به سریال تزریق میکنند و «الگوریتم» در این بخش نشان میدهد اگر ریتم ثبات و روایت شفاف داشته باشد، میتواند یکی از پرکششترین آثار پلیسی سالهای اخیر باشد.
درست در زمانی که سریال رو به بهبود میرفت، مهمترین آسیبش خود را نمایان کرد: تعدد بیش ازحد جرائم. اثری که میتوانست با تمرکز بر پرونده فساد اقتصادی، شرط بندی و پول شویی یک روایت محکم و منسجم خلق کند، ناگهان خود را درگیر موضوعهایی از جنس تروریسم، حملات هوش مصنوعی، تهدیدات سایبری، اخاذی دیجیتال و معماهای امنیتی متعدد میکند؛ موضوعهایی که هرکدام به تنهایی ظرفیت یک فصل یا حتی یک سریال مستقل را دارند.
در نتیجه، نوعی آشفتگی و فقدان انسجام است؛ گویی سریال در تلاش است همه مسائل پلیسی کشور را به دست یک نفر حل کند؛ بدون آنکه زمان کافی برای پرداخت عمیق به آنها را داشته باشد. این شتاب زدگی، نه تنها تمرکز روایت را برهم میزند، بلکه مسیر رشد شخصیتها را نیز مختل میکند.
«الگوریتم» در بخش بازیگری نیز با چالشهایی روبه رو است. بازیگران اصلی این مجموعه، شامل امیرکاوه آهنین جان، پیام احمدی نیا، بهار قاسمی و مهدی زمین پرداز اجراهای قابل انتظاری دارند. مشکل اصلی تیم بازیگران این اثر، کمبود هنرپیشه حرفهای برای نقشهای مکمل و فرعی است؛ مسئلهای که سال هاست دامن سریالهای تلویزیونی را گرفته و در «الگوریتم» نیز به شکل ناخوشایندی خود را نشان میدهد.
شخصیتهای فرعی در این سریال اغلب تک لایه، کم اثر، مصنوعی و باورناپذیر هستند و این باعث میشود جهان داستان عمق لازم را نداشته باشد. مهمترین علامت سؤال بخش بازیگری این سریال اما، حضور بهادر زمانی در نقش سرگرد سیاوش کیان است. زمانی چنان در تیپ «پلیس باهوش و وظیفه شناس» فرورفته که حضور طولانی مدتش در سریال، به جای تقویت شخصیت، آن را به کلیشهای تکرار شونده تبدیل کرده است.
از آنجا که این شخصیت مهمترین نقش محرک داستان است، این تیپ زدگی در نهایت به پیکره سریال آسیب میزند. بخشی از این ضعف به فیلم نامه بازمی گردد؛ زیرا شخصیت سیاوش دیر پرداخت میشود و نویسنده نیز ظاهرا متوجه خلأ این شخصیت بوده که از قسمت بیستم به بعد، سکانسهایی درباره روان شناسی سیاوش و فرو رفتن بیش از حد او در شغلش طراحی کرده است.
با این حال، باز هم نقش اول این اثر راه به جایی نمیبرد. عجیبترین نکته ترکیب بازیگران «الگوریتم» نیز به حضور کمرنگ و بی رمق محسن قصابیان برمی گردد؛ بازیگری با تواناییهای قابل توجه که در «الگوریتم» مجال بروز قابلیت هایش را پیدا نمیکند. این در حالی است که نقش او میتوانست یکی از ستونهای مهم روایت باشد و به گستره روابط و جهان داستان عمق بیشتری ببخشد.